با دنبال کردن گام های زیر تا حدود زیادی از نگرانی رها می شوید:

۱- زندگی شما می‌تواند سرشار از مشکلاتی باشد که هرگز اتفاق نیفتند! اما شما تصور می‌کنید که اگر اتفاق بیفتند چقدر فاجعه خواهد شد! فاجعه را پیش‌بینی می‌کنید و خود را نگران می‌کنید. اگر نتوانم تحمل کنم! اگر نشود! اگر تایید نشوم و اگر… چه خواهد شد! اما به این فکر نمی‌کنید که من چه نقشی در بروز این رویدادها می‌توانم داشته باشم؟ من چگونه می‌توانم احساسات خود را در مورد رویدادها تغییر دهم؟ حتی اگر اتفاقات بدی بیفتد شما می‌توانید آنها را تحمل کنید؛ با آنها کنار بیایید و آنها را بپذیرید.

۲- اگر می‌خواهید بدترین شرایط را تصور کنید حداقل به این فکر کنید که چه راههایی وجود دارند تا من خود را برای رویارویی با رویدادها تجهیز کنم؟ چه راه‌حل‌هایی برای حل مشکلاتم وجود دارد؟ چگونه می‌توانم با چالشها کنار بیایم و شاد زندگی کنم؟ شما می‌توانید ضمن اینکه به سقوط فکر می‌کنید به ساخت چتر نجات نیز بیندیشید!

۳- می‌توانید افرادی را پیدا کنید که با وجود ناتوانیها، بیماریها، مشکلات و گرفتاریها توانسته‌اند به موفقیت برسند و حال خوبی داشته باشند. با آنها گفتگو کنید و با تفکرات آنها آشنا شوید. این از اضطراب شما کم می‌کند. گرفتاری تنها بر کسانی غلبه می‌کند که می‌خواهند غلبه کند!

۴- به پنج سال گذشته فکر کنید. چه تعداد از نگرانی‌های شما واقعا رخ داده‌اند؟! در پنج سال آینده کدام یک از نگرانی‌های امروز شما هنوز برایتان مهم هستند؟! هیچ چیزی تا ابد ماندگار نخواهد بود. این نیز بگذرد. خودتان را برای چیزهایی که در آینده نخواهند ماند یا رخ نخواهند داد نگران نکنید.

۵- خیلی چیزها در جهان ممکن است بد و وحشتناک باشند اما قرار نیست از آنها متنفر باشید یا از وقوع آنها بترسید یا وجود آنها را انکار کنید! هر احساس شدیدی که نسبت به چیزی دارید؛ حتی اگر احساس بدی باشد؛ بیشتر آن را به ذهن و زندگی خود دعوت می‌کنید. ذهن خود را از بدیها و نخواستن‌ها پر نکنید بلکه آن را از خوبی‌ها و خواستن‌ها سرشار کنید.

۶- معمولا کنار هر اضطراب، یک باید و بعد از آن یک نتیجه‌گیری غلط وجود دارد! مثلا باید اینطور شود وگرنه فاجعه می‌شود! باید مردم من را تایید کنند وگرنه بی‌ارزش می‌شوم! باید حتما موفق شوم وگرنه فاجعه می‌شود! باید… بایدهای خود را به ترجیح می‌دهم، مشتاق هستم و بهتر است، تبدیل کنید.

۷- شما می‌توانید هم رنج امروز را تجربه کنید هم امیدوار و منتظر پاداش فردا باشید. اما اگر‌ فقط لذت امروز را ببرید و رنج امروز را پس بزنید؛ فردا اضطراب بیشتری از روبرو شدن با واقعیتها در انتظار شما خواهد بود! سختی امروز شما را به پاداش فردا می‌رساند اگر آن را با اشتیاق و امیدواری پشت سر بگذارید.

۸- وقتی می‌گویید من اصلا نمی‌توانم آن را انجام دهم در واقع جلوتر اعلام می‌کنید که آن کار، ناممکن است! در حالی که هنوز اقدام به انجام آن کار نکرده‌اید؛ ناممکن بودن آن را پیش‌بینی می‌کنید! اغلب هم نمی‌توانید! نه به این خاطر که آن کار واقعا ناممکن بوده است؛ چون خودتان را ناتوان فرض کرده‌اید.

۹- هر چه توقعات خود را از دیگران کمتر کنید و تفاوتها را بپذیرید؛ کمتر نگران و مضطرب از اختلافها و تفاوتها خواهید شد. اگر درون شما پر از ناامنی و بی‌اعتمادی، توقع و عدم پذیرش باشد؛ نمی‌توانید ارتباطی پر از صلح و سازگاری با دیگران داشته باشید‌ و آنها را همانطور که هستند بپذیرید.

۱۰- در زندگی هدف داشته باشید اما اصرار نکنید که باید و حتما به هر هدفی برسید! برای رسیدن به اهدافتان تلاش کنید اما اگر تحقق هدفی واقعا ناممکن شده است یا باعث می‌شود عزت‌نفس شما از دست برود؛ دیگر خود را بخاطر آن از دست ندهید! اهداف شما مهمتر از خود شما نبوده و نیز ثابت نیستند و می‌توانید آنها را در شرایط خاصی، تغییر دهید و با اهداف مناسب‌تر جایگزین کنید.